انتشار : سه شنبه 8 مهر 1404
15 بازدید
در دنیای امروز که جنگها دیگر با توپ و تفنگ نیستند، مسیرهای تجاری و کریدورهای ترانزیتی به سلاحهای جدید کشورها تبدیل شدهاند. در سال ۲۰۲۴، وقتی اولین محمولهی ترکیبی از هند به روسیه از طریق ایران و دریای خزر در کمتر از ۲۰ روز به مقصد رسید، بسیاری از تحلیلگران آن را «بازگشت جاده ابریشم در قالبی مدرن» نامیدند.
کریدور شمال–جنوب (INSTC) تنها یک مسیر حملونقل نیست؛ بلکه پروژهای ژئوپولیتیکی برای باز تعریف تجارت جهانی است. این کریدور میتواند مسیر سنتی حمل کالا از اقیانوس هند به اروپا (از طریق کانال سوئز) را تا ۴۰ درصد کوتاهتر و ۳۰ درصد ارزانتر کند — یعنی تحولی که میتواند نقشهی تجارت بینالمللی را دوباره رسم کند.
اما پشت این مسیر ظاهراً اقتصادی، جنگی پنهان برای نفوذ و کنترل جریان کالا، انرژی و داده در حال وقوع است. سه قدرت منطقهای — ایران، روسیه و هند — هر کدام میخواهند نقش اصلی در این شاهراه جدید را ایفا کنند. ایران در مرکز این رقابت ایستاده: کشوری که با موقعیت جغرافیایی بینظیرش، میتواند آیندهی تجارت اوراسیا را تغییر دهد یا دوباره از آن جا بماند.
📊 طبق گزارش World Bank Logistics Outlook 2025، حجم تجارت از مسیر کریدور شمال–جنوب تا سال ۲۰۳۰ میتواند به ۱۷۰ میلیون تُن در سال برسد؛ رقمی که ایران را به یکی از پنج کشور استراتژیک در زنجیره تأمین جهانی تبدیل میکند.
در واقع، کریدور شمال–جنوب نسخه قرن بیستویکمی جاده ابریشم است — جادهای که دیگر کاروان شتر ندارد، بلکه قطارهای پرسرعت، کشتیهای کانتینری و شبکههای دیجیتال آن را ساختهاند. و درست همانطور که جاده ابریشم روزی ایران را به مرکز تمدن و تجارت جهانی بدل کرد، این کریدور هم میتواند نقش تاریخی ایران را دوباره زنده کند… اگر این بار، هوشمندانهتر عمل کنیم.
کریدور بینالمللی شمال–جنوب یا INSTC (International North–South Transport Corridor) یکی از استراتژیکترین پروژههای ترانزیتی قرن ۲۱ است؛ مسیری چندوجهی (ریلی، جادهای و دریایی) که قرار است اقیانوس هند را به شمال اروپا و اسکاندیناوی متصل کند.به زبان سادهتر، این کریدور یعنی:
هند → ایران → روسیه → اروپا
مسیر جدیدی که کالاها را بهجای عبور از کانال سوئز، از قلب اوراسیا عبور میدهد.
هدف INSTC تنها کوتاهکردن مسیر نیست؛ بلکه ایجاد یک شریان اقتصادی مستقل از کنترل غرب است. در حالی که بخش عمدهی تجارت جهانی از مسیرهای سنتی تحت کنترل اروپا و آمریکا (مثل سوئز و جبلالطارق) انجام میشود، ایران، روسیه و هند میخواهند مسیر بومی و آسیایی خودشان را برای تبادل کالا، انرژی و داده ایجاد کنند.
این مسیر از سه شاخه اصلی تشکیل میشود:
در حقیقت، INSTC پاسخی است به تغییر نظم تجارت جهانی؛ جایی که غرب دیگر تنها مرکز اقتصاد نیست و اوراسیا در حال ظهور به عنوان کانون جدید تجارت جهانی است.
کریدور شمال–جنوب (INSTC) فقط یک پروژه اقتصادی نیست، بلکه میدان نبرد خاموش قدرتهای اوراسیایی است؛ جایی که سه بازیگر اصلی — ایران، روسیه و هند — هرکدام با اهداف متفاوت، در پی کنترل این شاهراه حیاتی هستند.
در ظاهر، همه از همکاری سخن میگویند، اما در پشت پرده، رقابت شدیدی برای نفوذ، سرمایهگذاری، و مدیریت مسیرهای کلیدی در جریان است. در واقع، هر کشور میخواهد از این کریدور بهعنوان اهرم نفوذ اقتصادی و سیاسی در منطقه استفاده کند.
ایران از نظر جغرافیایی، نقطه اتصال حیاتی سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا است. مسیرهای ریلی و دریایی ایران، حلقه مرکزی INSTC را تشکیل میدهند — از بندر چابهار و بندرعباس تا رشت و آستارا.
اما چالش اصلی ایران در این جنگ ژئوپولیتیکی، نبود قدرت مالی و سیاسی متناسب با موقعیت جغرافیاییاش است. تحریمها، نبود بانکهای بینالمللی فعال، و تأخیر در پروژههای زیرساختی باعث شده ایران بیشتر در نقش "مسیر ترانزیت" ظاهر شود تا "مدیر مسیر".
🔹 با این حال، اگر ایران بتواند با همکاری روسیه و هند، زیرساختهای لجستیکی خود را تا سال ۲۰۲۷ تکمیل کند، میتواند سالانه بیش از ۵ میلیارد دلار درآمد ترانزیتی به دست آورد و به یکی از پنج کشور استراتژیک اوراسیا تبدیل شود.
اگر میخواهی یاد بگیری چطور میشود از فرصتهای ترانزیت و صادرات در مسیر شمال–جنوب استفاده کرد، پیشنهاد میکنیم در دوره جامع صادرات و واردات مرکز آموزش بازرگانی فارس شرکت کنی تا از صفر تا صد مسیرهای واقعی تجارت منطقهای را یاد بگیری.
روسیه پس از جنگ اوکراین و تحریمهای گسترده غرب، بهشدت به مسیرهای جایگزین نیاز دارد. کریدور شمال–جنوب برای مسکو یعنی تنفس اقتصادی در دوران انزوا. با عبور کالا از ایران و دریای خزر، روسیه میتواند صادرات نفت، گندم و فلزات خود را به آسیا و خاورمیانه ادامه دهد — بدون نیاز به عبور از مسیرهای تحت کنترل اروپا.
به همین دلیل، مسکو در سال ۲۰۲۳ قراردادی به ارزش ۱.۳ میلیارد دلار با ایران برای ساخت خط ریلی رشت–آستارا امضا کرد. این مسیر، ستون فقرات زمینی کریدور شمال–جنوب است و بدون آن، INSTC معنایی ندارد.
اما روسیه علاوه بر سرمایهگذاری زیرساختی، به دنبال مدیریت دیجیتال مسیر و تعرفهها نیز هست. این موضوع نگرانیهایی در ایران ایجاد کرده، چون بهنوعی روسیه میخواهد از موقعیت ایران برای کنترل سیاسی مسیرهای ترانزیتی استفاده کند.
📊 طبق گزارش موسسه Eurasian Economic Forum، روسیه قصد دارد بخش بزرگی از ترانزیت انرژی خود را تا سال ۲۰۳۰ از مسیر ایران انجام دهد — اقدامی که ایران را به «دالان استراتژیک انرژی اوراسیا» تبدیل خواهد کرد.
در ظاهر، هند با شعار «تجارت بدون مرز» وارد این پروژه شد، اما هدف واقعی دهلینو رقابت با نفوذ چین در آسیای میانه و خلیج فارس است. کریدور شمال–جنوب برای هند، یعنی دسترسی به بازار ۲۵۰ میلیون نفری روسیه بدون نیاز به عبور از مسیر چین یا پاکستان.
هند هماکنون مدیریت بندر چابهار را در اختیار دارد و با سرمایهگذاری مشترک با ایران و روسیه، بهدنبال گسترش شبکه ریلی و لجستیکی خود تا دریای خزر است. اما هند برخلاف روسیه، نگاه تجاری و نرمافزاریتری دارد — تمرکز بر تجارت دیجیتال، هوش مصنوعی در حملونقل و استانداردسازی دادههای ترانزیتی.
بر اساس گزارش Economic Times India (2024)، در صورت تکمیل کامل INSTC، هزینه صادرات کالاهای صنعتی هند به اروپا تا ۲۵ درصد کاهش پیدا میکند؛ یعنی مزیتی که دهلینو را به قدرت اقتصادی سوم آسیا بعد از چین و ژاپن تبدیل خواهد کرد.
.
اگرچه ظاهر پروژه همکاری سهجانبه است، اما در عمل، هر کشور میخواهد بخش استراتژیک مسیر را تحت کنترل خود بگیرد.
در حالی که INSTC بر پایه همکاری بنا شده، هر کشور در تلاش است منافع اقتصادی و ژئوپولیتیکی خود را در این «بازی برد–برد ظاهری» حداکثر کند.
کریدور شمال–جنوب نهتنها مسیر عبور کالا، بلکه نبردی نرم برای کنترل مسیرهای جهانی آینده است. ایران در مرکز این بازی ایستاده — کشوری که اگر زیرساخت و دیپلماسی اقتصادی خود را بهروز کند، میتواند از میدان رقابت به عرصهی پیروزی تبدیل شود.
اما اگر هماهنگی ملی و سرمایهگذاری بینالمللی ایجاد نشود، ممکن است باز هم دیگران از مسیر ایران عبور کنند و سود اصلی نصیب هند و روسیه شود.
اگر در حوزه تجارت، بازرگانی یا لجستیک فعالیت داری، همین حالا فرصت را از دست نده. در دوره جامع صادرات و واردات شرکت کن تا یاد بگیری چگونه از مسیرهای ترانزیتی بینالمللی مثل کریدور شمال–جنوب برای رشد کسبوکارت استفاده کنی.
کریدور شمال–جنوب نهتنها یک مسیر ترانزیتی، بلکه فرصتی استراتژیک برای بازتعریف نقش ایران در تجارت جهانی است.
در دنیایی که رقابت کشورها بر سر مسیرهای لجستیکی روزبهروز شدیدتر میشود، ایران میتواند از موقعیت جغرافیایی خود برای تبدیل شدن به هاب منطقهای اوراسیا استفاده کند.
به گفتهی UNCTAD 2025 Logistics Outlook، اگر ایران زیرساختهای خود را تا سال ۲۰۳۰ تکمیل کند، میتواند از محل تعرفههای ترانزیتی و خدمات بندری سالانه بیش از ۵ میلیارد دلار درآمد پایدار کسب کند. اما این فقط آغاز ماجراست؛ مزایا بسیار فراتر از درآمد مستقیم هستند
موقعیت ایران بین دریای عمان، خزر و قفقاز، آن را به حلقه مرکزی اتصال شرق و غرب تبدیل کرده است. در حال حاضر، بیش از ۶۵٪ کالاهای صادراتی هند به روسیه از مسیر سوئز عبور میکند. با تکمیل کریدور شمال–جنوب، ایران میتواند این مسیر را ۴۰٪ کوتاهتر و ۳۰٪ ارزانتر کند.
📊 طبق پیشبینی وزارت راه و شهرسازی، سالانه بیش از ۲۵ میلیون تُن کالا میتواند از طریق خاک ایران عبور کند — رقمی که ایران را به یکی از پنج کشور برتر ترانزیتی آسیا بدل میکند.
پروژه INSTC میتواند باعث تحول اقتصادی در مناطق جنوبی و شمالی ایران شود. بندرعباس، چابهار، رشت، انزلی و آستارا به قطبهای جدید تجارت بینالمللی تبدیل خواهند شد.
نقش بنادر و خطوط ریلی ایران در توسعه کریدور شمال–جنوب — هر کدام از این نقاط، میتوانند به «موتور رشد» مناطق آزاد و صنعتی کشور تبدیل شوند.
ایران سالهاست که بهدنبال کاهش وابستگی به نفت است، و کریدور شمال–جنوب یکی از مهمترین راهکارها برای تحقق اقتصاد بدون نفت است. درآمد حاصل از ترانزیت، تعرفه بندری، انبارداری و خدمات لجستیکی میتواند به منبع درآمدی پایدار برای دولت تبدیل شود.
بهعنوان مثال، کشور ترکیه با وجود مسیرهای محدودتر، سالانه بیش از ۸ میلیارد دلار از ترانزیت بینالمللی درآمد دارد. اگر ایران سهمی مشابه در کریدور شمال–جنوب بهدست آورد، میتواند بخش مهمی از کسری بودجه خود را جبران کند.
کریدور شمال–جنوب فقط مخصوص کالا نیست؛ بلکه میتواند مسیر صادرات نفت، گاز و فرآوردههای پتروشیمی ایران به روسیه و اروپا باشد. با ساخت خط لولههای جدید و اتصال بنادر جنوبی به شبکههای شمالی، ایران قادر خواهد بود مسیر انرژی مستقل از تنگه هرمز ایجاد کند — مسیری که امنیت انرژی منطقه را افزایش میدهد.
کشورهایی مانند روسیه، هند و آذربایجان آمادهاند در زیرساختهای ریلی و بندری ایران سرمایهگذاری کنند. بهویژه هند برای توسعه بندر چابهار و اتصال آن به شبکه INSTC، بودجهای بیش از ۵۰۰ میلیون دلار اختصاص داده است. این سرمایهگذاریها نهتنها موجب توسعه زیرساختها، بلکه باعث ورود فناوریهای جدید و اشتغالزایی مستقیم در ایران خواهد شد.
یکی از بزرگترین مزایای INSTC برای ایران، افزایش قدرت چانهزنی سیاسی و اقتصادی در منطقه است. وقتی ایران به مسیر اصلی عبور کالا بین آسیا و اروپا تبدیل شود، وزن ژئوپولیتیکیاش در مذاکرات بینالمللی افزایش مییابد. این یعنی:
با توسعه کریدور شمال–جنوب، شرکتهای خصوصی در حوزههای زیر میتوانند بهسرعت رشد کنند:
🔹 این مسیر فرصت طلایی برای کارآفرینان است تا وارد زنجیره ارزش جهانی شوند و از تجارت بینالمللی سود واقعی ببرند.
کریدور شمال–جنوب برای ایران فقط یک پروژه حملونقل نیست؛ بلکه نقشه راه عبور از اقتصاد نفتی و ورود به اقتصاد مبتنی بر داده و ترانزیت است. از فرصتهای مالی گرفته تا افزایش نفوذ سیاسی، همه چیز نشان میدهد که اگر ایران زیرساختها و همکاریهای بینالمللی را بهموقع تکمیل کند، در کمتر از یک دهه میتواند از مسیر عبوری به هاب لجستیک اوراسیا تبدیل شود.
اگر بهدنبال شناخت مسیرهای واقعی درآمدزایی در تجارت بینالملل هستی، همین حالا در دوره جامع صادرات و واردات در مرکز آموزش بازرگانی فارس شرکت کن تا یاد بگیری چگونه از فرصتهای ترانزیتی و صادراتی کریدور شمال–جنوب برای کسب سود استفاده کنی.
کریدور شمال–جنوب برای ایران فرصت طلایی است، اما فرصت بدون مدیریت، خود تبدیل به تهدید میشود. در حالی که هند و روسیه با قدرت در حال سرمایهگذاری در زیرساختهای خود هستند، ایران هنوز با موانع داخلی و خارجی دستوپنجه نرم میکند.
این چالشها اگر بهموقع برطرف نشوند، میتوانند باعث شوند که ایران از محور مرکزی پروژه به مسیر عبوری فرعی تبدیل شود.
۱. زیرساختهای ناقص و فرسوده
بزرگترین مانع، کمبود زیرساختهای ریلی و جادهای است. مسیر کلیدی رشت–آستارا که بخش نهایی اتصال ایران به قفقاز است، هنوز تکمیل نشده و همین باعث کندی انتقال بار از بنادر جنوبی به شمال میشود.
بر اساس گزارش وزارت راه و شهرسازی (۱۴۰۳):
نتیجه: بدون تکمیل این زیرساختها، ایران فقط مسیر بالقوه خواهد بود، نه مسیر واقعی.
کریدور شمال–جنوب بدون تبادل مالی بینالمللی معنی ندارد. اما تحریمهای بانکی، انتقال پول بین ایران، هند و روسیه را بسیار سخت کرده است. در حالی که روسیه سیستم پرداخت SPFS و هند سیستم Rupee Trade Settlement را اجرا کردهاند، ایران هنوز سیستم تسویه ارزی بینالمللی منسجمی ندارد.
پیامد: صادرکنندگان و شرکتهای لجستیک ایرانی مجبورند از واسطههای اماراتی یا ترکیهای استفاده کنند، و در نتیجه بخشی از سود و شفافیت اقتصادی از بین میرود.
در ایران، سه نهاد اصلی درگیر این پروژهاند:
اما هنوز نقشهی واحد اجرایی برای مدیریت مسیر ترانزیتی شمال–جنوب وجود ندارد. نبود هماهنگی باعث دوبارهکاری، تأخیر در مجوزها و اختلاف در تعرفههای گمرکی شده است.
🔸 مثال واقعی: در سال ۱۴۰۲، بیش از ۶۰۰ کانتینر هند–روسیه در بندرعباس بهدلیل اختلاف تعرفه ترانزیتی بین دو سازمان متوقف شدند؛ موضوعی که در رسانههای بینالمللی هم بازتاب داشت.
مسیر شمال–جنوب از مناطق حساس قفقاز، دریای خزر و خلیج فارس عبور میکند — مناطقی که همواره درگیر تنشهای سیاسیاند. درگیریهای قرهباغ، رقابت ترکیه با روسیه و حضور نظامی قدرتهای غربی در خلیج فارس، میتواند امنیت این مسیر را تهدید کند.
بهویژه مسیرهای ریلی و بندری ایران، در صورت نبود پوشش بیمهای بینالمللی، در معرض ریسک بالایی قرار میگیرند.
🔹 طبق گزارش Global Maritime Risk Index 2024: احتمال بروز اختلال در مسیرهای حمل دریایی ایران ۱.۸ برابر میانگین منطقه است.
در حال حاضر، هر کشور عضو INSTC تعرفه و مقررات مخصوص به خود را دارد. نبود «پروتکل حقوقی واحد» باعث میشود که ترخیص کالا در هر مرز چند روز طول بکشد. مثلاً کالاهای صادراتی از هند هنگام عبور از مرز آذربایجان، نیاز به ثبت مجدد در سامانه گمرک دارند — یعنی دوبارهکاری و افزایش هزینهها.
📉 این مسئله بهرهوری مسیر را تا ۲۵٪ کاهش داده است.
ایران هنوز در مرحلهی سنتی مدیریت ترانزیت است. در حالی که روسیه و هند سیستمهای مدیریت بار هوشمند (Smart Logistics Systems) را راهاندازی کردهاند، بسیاری از شرکتهای ایرانی هنوز از اکسل یا فرمهای دستی برای رهگیری محموله استفاده میکنند.
🔸 پیامد بلندمدت: ایران از رقابت دیجیتال در حوزه ترانزیت بینالمللی عقب میماند و سهم خود را به کشورهایی مثل ترکیه یا امارات واگذار میکند.
در عصر دیجیتال، اطلاعات مسیرهای تجاری همانند «طلای جدید» هستند. اما سیستمهای گمرکی و لجستیکی ایران هنوز فاقد زیرساخت امنیت سایبری قدرتمند هستند. هرگونه نفوذ در دادههای مسیر میتواند باعث اختلال یا حتی سرقت اطلاعات حساس تجاری شود.
📊 در سال ۲۰۲۳، حداقل دو مورد حمله سایبری به سامانه EPL گمرک ایران ثبت شد که باعث توقف موقت ترخیص کالا شد.
سرمایهگذاران خارجی از فرآیندهای طولانی صدور مجوز در ایران گلایه دارند. در حالی که در هند و امارات مجوزهای لجستیکی در کمتر از ۴۸ ساعت صادر میشود، در ایران ممکن است همین فرآیند تا ۴۵ روز طول بکشد.
🔹 نتیجه: بسیاری از سرمایهگذاران روسی و هندی ترجیح میدهند پروژههای خود را به جای ایران، در آذربایجان یا عمان اجرا کنند.
چالشهای کریدور شمال–جنوب از جنس سیاسی، مالی، فنی و مدیریتی هستند و حل آنها نیاز به همکاری فرابخشی در سطح ملی و منطقهای دارد.
کریدور شمال–جنوب میتواند ایران را به قطب تجارت اوراسیا تبدیل کند، اما اگر این چالشها مدیریت نشوند، همان مسیر طلایی ممکن است به تله استراتژیک اقتصادی تبدیل شود.ایران باید بین دو گزینه یکی را انتخاب کند: یا به مرکز تصمیمگیری و ترانزیت تبدیل شود، یا تنها جغرافیای عبور کالا باقی بماند.
اگر در حوزه تجارت یا لجستیک فعالیت داری و میخواهی یاد بگیری چطور با چالشهای واقعی تجارت بینالملل (مثل تحریم، ترخیص و مسیرهای ترانزیتی) روبهرو شوی، در دوره جامع صادرات و واردات مرکز آموزش بازرگانی فارس ثبتنام کن و یاد بگیر چطور از چالشها، فرصت بسازی.
پروژه کریدور شمال–جنوب (INSTC) اکنون در نقطهی تعیینکنندهای از تاریخ خود قرار دارد. سه کشور ایران، روسیه و هند در حال رقابت – و در عین حال همکاری – برای شکل دادن به آینده این مسیر تجاری هستند. اما مسیر پنج سال آینده بسته به شرایط اقتصادی، سیاسی و زیرساختی میتواند بسیار متفاوت باشد.
در این بخش سه سناریوی اصلی پیشرو را بررسی میکنیم
در این حالت، ایران تا سال ۲۰۳۰ موفق میشود تمام زیرساختهای کلیدی خود را تکمیل کند؛ بهویژه مسیر ریلی رشت–آستارا، توسعه بنادر جنوبی و نوسازی شبکه گمرکی با فناوریهای هوشمند.
نتیجه؟
در این سناریو، ایران نهتنها مسیر ترانزیت، بلکه «برند لجستیک اوراسیا» میشود — همان نقشی که امارات در خلیج فارس ایفا میکند.
در این حالت، بخشی از پروژهها اجرا میشود اما نه در سطح ایدهآل. خطوط ریلی تکمیل میشوند، اما دیجیتالیسازی و هماهنگی نهادی هنوز ناقص است.
نتایج احتمالی:
📊 طبق گزارش Eurasian Logistics Review 2025، احتمال تحقق این سناریو ۶۰٪ برآورد میشود — چون بیشترین همخوانی را با واقعیت اقتصادی و زیرساختی فعلی دارد.
اگر ایران نتواند پروژههای کلیدی را تکمیل کند یا تحریمهای جدیدی اعمال شوند، کشورهای دیگر مسیرهای جایگزین خود را فعال خواهند کرد.
در این وضعیت:
این سناریو همان چیزی است که تحلیلگران آن را "فرصت ازدسترفته قرن" برای ایران مینامند. به گفتهی World Trade Outlook 2030، اگر ایران تا سال ۲۰۳۰ نتواند زیرساخت خود را تکمیل کند، کریدور شمال–جنوب بدون ایران هم به حیاتش ادامه خواهد داد.
سه مسیر متفاوت برای آینده ایران در کریدور شمال–جنوب — موفقیت یا عقبماندگی بستگی به تصمیمات پنج سال آینده دارد.
اما اگر بوروکراسی، تحریم و کندی پروژهها ادامه پیدا کند، این فرصت تاریخی میتواند به بزرگترین حسرت اقتصادی قرن برای ایران تبدیل شود.
۱. آیا کریدور شمال–جنوب جایگزین کانال سوئز میشود؟ خیر، اما میتواند ۳۰–۴۰٪ از ترافیک تجاری مسیر سوئز را کاهش دهد.
۲. آیا ایران در حال حاضر از این مسیر درآمدی دارد؟ بله، اما کمتر از ظرفیت واقعی؛ چون فقط مسیرهای آزمایشی فعالاند.
۳. آیا هند و روسیه هر دو در ایران سرمایهگذاری کردهاند؟ بله، هر دو کشور در ساخت خطوط ریلی و بنادر جنوبی مشارکت دارند.
۴. آیا INSTC فقط مسیر اقتصادی است؟ خیر، یک پروژه ژئوپولیتیکی است که نظم جدید تجارت اوراسیا را تعیین میکند.
کریدور شمال–جنوب چیزی بیش از یک مسیر حملونقل است؛ این کریدور، میدان نبرد نرم اقتصادی بین شرق و غرب است که سرنوشت توازن قدرت در اوراسیا را تعیین خواهد کرد.
ایران، اگر بتواند از ظرفیت ژئوپولیتیکی خود استفاده کند، میتواند از مسیر عبوری به هاب اصلی تجارت اوراسیا تبدیل شود. اما در غیر این صورت، بار دیگر شاهد خواهیم بود که دیگران از مسیر ایران میگذرند و سودش را میبرند.
اگر میخواهی یاد بگیری چطور از فرصتهای ترانزیتی و صادراتی در کریدور شمال–جنوب استفاده کنی، در دوره جامع صادرات و واردات و آموزش امور گمرکی و ترخیص کالا شرکت کن تا مسیر تجارت بینالمللی را بهصورت حرفهای یاد بگیری.
نظر شما درباره این مطلب
نام شما : * تکمیل شود
ایمیل شما :
نظر شما : * این قسمت نباید خالی باشد
نظرات کاربران
مقالات مشابه