انتشار : دوشنبه 28 فروردین 1402
418 بازدید
ساختارهای تجاری قابل ترکیب که توسط APIها، ابرها و ریزسرویس ها فعال شدهاند، نحوۀ عملکرد کسبوکارها را بیشتر متحول کردهاند. شرکتها اکنون میتوانند راهحلهای پیشنهادی خود را برای پاسخگویی به نیازهای محلی مجدداً تنظیم کنند، و به جای هدف قرار دادن مشتریان انبوه، اکنون میتوانند مخاطبان را از طریق شخصیسازی هدف قرار دهند. این امکان تجربه مشتری سفارشیتری را فراهم می کند که میتواند رضایت و وفاداری مشتری را بهبود بخشد. با استفاده از تجزیه و تحلیل دادهها، شرکتها میتوانند بینشی در مورد ترجیحات مشتری به دست آورند و توصیههای شخصی ارائه دهند که احتمال فروش را افزایش می دهد.
مدلهای کسبوکار دیجیتال همچنین شرکتها را قادر میسازد تا از استعدادها در سراسر جهان، از آغاز تولید، طراحی و خدمات دیجیتال، خدمات به مشتریان و ارائه پشتیبانی بیوقفه، بهره ببرند. اکنون شرکتها میتوانند با افراد و تیمهایی از نقاط مختلف جهان همکاری کنند که میتواند به ایدههای جدید و نوآورانه منجر شود و به شرکتها اجازه میدهد تا از هر کجا به استعدادها دسترسی داشته باشند و تیمهای متنوعتر و فراگیرتری ایجاد کنند که میتوانند راهحلهای خلاقانهای برای مشکلات پیچیده ایجاد کنند.
نوآوری در عصر دیجیتال:
این نوع نوآوری شامل بهبود محصولات یا خدمات موجود برای برآوردن نیازهای در حال تکامل مشتری است. به عنوان مثال، آیفون اپل چندین بار تکرار شده است که هر نسخه جدید ویژگیها و پیشرفتهای جدیدی را برای برآورده کردن خواسته های مصرف کننده معرفی می کند. تصمیمات تجاری که ممکن است اپل برای تعدیل فرآیند فروش، قیمتگذاری و استراتژی ورود به بازار اتخاذ کند، شامل تمرکز بر تبلیغات ویژگیهای جدید، افزایش قیمت مدلهای جدید و ادامه هدف قرار دادن طیف گستردهای از مشتریان است.
این نوع نوآوری شامل ایجاد محصولات یا خدمات جدید است که ارزانتر و در دسترستر هستند. به عنوان مثال، اوبر با ارائه یک جایگزین ارزانتر و راحتتر برای خدمات تاکسی سنتی، صنعت تاکسی را مختل کرد. تصمیمات تجاری که اوبر برای تنظیم فرآیند فروش، قیمتگذاری و استراتژی ورود به بازار گرفت، شامل توسعه یک اپلیکیشن کاربرپسند، ارائه قیمتهای رقابتی و هدف قرار دادن مخاطبان گستردهتر بود.
این نوع نوآوری شامل ایجاد محصولات یا خدمات جدید است که اساساً بازار موجود را مختل میکند. به عنوان مثال، نتفلیکس با ارائه یک سرویس اشتراکی که به کاربران امکان پخش آنلاین فیلمها و برنامههای تلویزیونی را میداد، صنعت اجاره ویدیو را مختل کرد. تصمیمات تجاری که نتفلیکس برای تعدیل فرآیند فروش، قیمتگذاری و استراتژی ورود به بازار گرفت، شامل سرمایهگذاری در محتوای اصلی، ارائه قیمتهای رقابتی و هدف قرار دادن مخاطبان گستردهتر بود.
به طور کلی، مدلهای مختلف نوآوری نیاز به تصمیمگیریهای تجاری متفاوتی دارند تا فرآیند فروش، قیمتگذاری، استراتژی ورود به بازار را تنظیم کنند. شرکتهایی که با موفقیت این تصمیمها را اتخاذ میکنند، میتوانند مزیتهای رقابتی ایجاد کنند که منجر به موفقیت بلندمدت در یک چشمانداز کسبوکار به سرعت در حال تحول میشود.
استراتژی قیمت گذاری در عصر دیجیتال:
مدلهای کسبوکار جدید اغلب به استراتژیهای قیمتگذاری جدید برای کسب درآمد مؤثر از پیشنهادات خود نیاز دارند. در اینجا چند نمونه از استراتژی های قیمت گذاری برای مدل های کسب و کار جدید آورده شده است:
قیمت گذاری اشتراکی یک مدل قیمتگذاری رایج برای مشاغلی است که خدمات مداوم ارائه می دهند، مانند شرکت های نرم افزار به عنوان سرویس (SaaS). مشتریان برای دسترسی به این سرویس مکررا هزینهای میپردازند که یک جریان درآمد قابل پیشبینی و تکراری را برای کسبوکار فراهم می کند. به عنوان مثال، Adobe یک مدل قیمتگذاری مبتنی بر اشتراک را برای مجموعه نرم افزاری Creative Cloud خود ارائه می دهد که دسترسی به طیف وسیعی از ابزارها و خدمات خلاقانه را فراهم میکند.
قیمتگذاری فریمیوم یک مدل قیمتگذاری است که نسخه اولیه یک محصول یا خدمات را به صورت رایگان ارائه میکند، در حالی که برای ویژگیها یا عملکردهای ممتاز هزینه دریافت میکند. این می تواند یک راه موثر برای جذب کاربران جدید و ایجاد پایگاه مشتری باشد و در عین حال از کسانی که مایل به پرداخت هزینه برای ویژگی های اضافی هستند نیز درآمد ایجاد کند. به عنوان مثال، Dropbox یک نسخه رایگان از سرویس اشتراک فایل خود را ارائه می دهد، در حالی که برای فضای ذخیره سازی اضافی و ویژگیهای پیشرفته شارژ می شود.
قیمتگذاری پویا یک استراتژی قیمتگذاری است که قیمتگذاری را بر اساس تقاضای بازار یا عوامل دیگر، مانند زمان یا مکان تنظیم میکند. این میتواند به کسبوکارها کمک کند تا با اعمال قیمتهای بالاتر در دورههای تقاضای بالا، درآمد را به حداکثر برسانند، در حالی که مشتریان را برای خرید ترغیب میکند. به عنوان مثال، پلتفرمهای مانند Uber و Lyft از قیمتگذاری پویا برای تنظیم کرایهها بر اساس تقاضای بازار و سایر عوامل استفاده میکنند.
قیمتگذاری مبتنی بر پرداخت یک مدل قیمتگذاری است که از مشتریان بر اساس استفاده از یک محصول یا خدمات هزینه دریافت میکند. این می تواند یک استراتژی قیمت گذاری موثر برای مشاغلی باشد که خدماتی را ارائه می دهند که به صورت پراکنده یا بر اساس نیاز مورد استفاده قرار می گیرند، مانند خدمات رایانش ابری یا ارائه دهندگان ابزار. به عنوان مثال، خدمات وب آمازون برای خدمات رایانش ابری خود، قیمتهای پرداختی را ارائه میکند و به مشتریان اجازه میدهد فقط برای منابعی که استفاده میکنند، هزینه پرداخت کنند.
قیمتگذاری بستهای یک استراتژی قیمتگذاری است که چندین محصول یا خدمات را با هم با قیمتی تخفیف دار ارائه میکند. این میتواند راهی موثر برای تشویق مشتریان به خرید چندین پیشنهاد و ایجاد درآمد بیشتر به ازای هر مشتری باشد. به عنوان مثال، شرکتهای مخابراتی اغلب بستههای را ارائه میکنند که شامل اینترنت و خدمات تلفنی با نرخ تخفیفی میشود.
شرکتهایی که از قابلیتهای دیجیتال، رباتیک و هوش مصنوعی استفاده میکنند، میتوانند استراتژیهای عملیاتی جدیدی را اجرا کنند که کارایی را بهبود ببخشد، هزینهها را کاهش دهد و بهرهوری را افزایش دهد. در اینجا چند نمونه از استراتژی های عملیاتی جدید برای این شرکت ها آورده شده است:
شرکتها می توانند از اتوماسیون فرآیند رباتیک (RPA) برای خودکارسازی فرآیندهای تکراری و دستی استفاده کنند. این می تواند کارایی را بهبود بخشد، خطاها را کاهش دهد. به عنوان مثال، یک شرکت تولیدی می تواند از روبات ها برای مونتاژ محصولات استفاده کند و نیاز به کار دستی را کاهش دهد.
شرکتها میتوانند از هوش مصنوعی (AI) برای پیشبینی زمان نیاز به تعمیر و نگهداری یا تعمیر تجهیزات استفاده کنند. این می تواند زمان خرابی را کاهش دهد، طول عمر تجهیزات را افزایش دهد و بهره وری کلی را بهبود بخشد. یکی از نمونههای یک شرکت لجستیک که از هوش مصنوعی برای پیشبینی زمان نیاز کامیونها به تعمیر و نگهداری استفاده میکند، UPS است. برنامه ای به نام «ORION» (بهینه سازی و ناوبری یکپارچه در جاده) ایجاد کرده است که از الگوریتم های هوش مصنوعی برای بهینهسازی مسیرهای تحویل و پیش بینی نیازهای تعمیر و نگهداری وسایل نقلیه خود استفاده می کند.
شرکتها میتوانند از فناوری های دیجیتال برای بهینهسازی زنجیره تامین خود، کاهش هزینهها و بهبود کارایی استفاده کنند. این میتواند شامل ردیابی موجودی در زمان واقعی، تجزیهوتحلیل برای پیش بینی تقاضا، و اتوماسیون تدارکات و حمل و نقل باشد. برای مثال، یک شرکت خردهفروشی میتواند از ردیابی برای بهینهسازی موجودیهای خود و جلوگیری از گرانی استفاده کند. آمازون از فناوری ابری از طریق بخش خدمات وب آمازون (AWS) خود استفاده میکند که خدمات رایانش ابری را به مشاغل در هر اندازه ارائه میدهد. AWS کسبوکارها را قادر میسازد تا عملیات خود را مقیاسبندی کنند و محصولات و خدمات جدید را در سطح جهانی، بدون سرمایهگذاری قابل توجه در زیرساختهای فیزیکی راهاندازی کنند. آمازون همچنین از زنجیره تامین دیجیتال برای بهینه سازی فرآیندهای لجستیک و توزیع خود، کاهش هزینه ها و بهبود کارایی استفاده می کند.
شرکتها میتوانند از هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی برای بهبود فرآیندهای کنترل کیفیت، کاهش عیوب و بهبود رضایت مشتری استفاده کنند. یک نمونه از یک شرکت داروسازی که از هوش مصنوعی برای شناسایی مشکلات احتمالی محصولات خود قبل از عرضه به بازار استفاده کرده است، Novartis است. Novartis برنامهای به نام "AIVA" (هوش مصنوعی برای تجزیه و تحلیل ارزش محور) توسعه داده است که از الگوریتمهای هوش مصنوعی برای تجزیه و تحلیل مقادیر زیادی از داده ها در مورد فرآیندهای توسعه و تولید دارو استفاده می کند.
شرکتها میتوانند از چتباتها و دستیارهای مجازی مبتنی بر هوش مصنوعی برای ارائه خدمات کارآمدتر و مؤثرتر به مشتریان استفاده کنند. این میتواند شامل پاسخهای خودکار به سؤالات مشتری، تجزیه و تحلیل در زمان واقعی برای پیشبینی نیازهای مشتری و توصیههای شخصیشده بر اساس دادههای مشتری باشد. چندین شرکت بانکی وجود دارند که از چتباتها برای کمک به مشتریان در مدیریت حسابهای خود و ارائه مشاورههای مالی شخصی استفاده میکنند. یکی از نمونهها بانک آمریکا است که یک چتبات به نام «اریکا» توسعه داده است که از هوش مصنوعی برای کمک به مشتریان در مورد نیازهای بانکی آنها استفاده میکند. به طور کلی، شرکتهایی که از قابلیتهای دیجیتال، رباتیک و هوش مصنوعی استفاده میکنند، میتوانند استراتژیهای عملیاتی جدیدی را اجرا کنند که باعث بهبود کارایی، کاهش هزینهها و افزایش بهرهوری میشود. این شرکتها با خودکارسازی فرآیندها، بهینهسازی زنجیرههای تامین، بهبود کنترل کیفیت، ارائه خدمات کارآمدتر به مشتریان و استفاده از تحلیلهای پیشبینیکننده، میتوانند مزیتهای رقابتی ایجاد کنند که منجر به موفقیت بلندمدت شود.
شرکتها میتوانند از فناوری ابری و بینش کلان دادهها استفاده کنند تا به بازارهای متفاوت، جهانی بروند و پیشنهادات خود را راحتتر سفارشی کنند. در اینجا جزئیاتی در مورد نحوه انجام این کار توسط شرکت ها وجود دارد:
فناوری ابری: شرکتها میتوانند از فناوری ابری برای عرضه محصولات و خدمات جدید در سطح جهانی استفاده کنند. رایانش ابری به شرکتها این امکان را میدهد تا عملیات خود را به آسانی و ارزان مقیاس کنند و بدون سرمایهگذاری قابل توجه در زیرساختهای فیزیکی، به پایگاه مشتریان جهانی دسترسی داشته باشند. شرکتها همچنین می توانند از فناوری ابری برای توسعه پیشنهادات سفارشی شده برای مناطق مختلف و بخشهای مشتریان استفاده کنند. برای مثال، یک شرکت نرمافزاری میتواند از محاسبات ابری برای ارائه نسخه سفارشیشده محصول خود به مشتریان در مناطق مختلف استفاده کند. به عنوان مثال، علی بابا، غول تجارت الکترونیک چینی، از فناوری ابری برای گسترش فعالیت های خود در سطح جهانی استفاده کرده است.
کلان داده: شرکتها میتوانند از بینش دادههای بزرگ استفاده کنند تا درک عمیقتری از مشتریان و بازارهای خود به دست آورند و به آنها اجازه دهند پیشنهادات خود را به طور مؤثرتری سفارشی کنند. تجزیه و تحلیل دادههای بزرگ بینشهایی را در مورد رفتار مشتری، ترجیحات و الگوهای خرید ارائه میدهد و شرکت ها را قادر میسازد تا پیشنهادات سفارشیسازی شدهای را ایجاد کنند که نیازهای خاص مشتری را برآورده کند. شرکتها همچنین میتوانند از تجزیه و تحلیل دادههای بزرگ برای شناسایی فرصتهای جدید بازار و بهینهسازی استراتژیهای بازاریابی و فروش خود استفاده کنند.
کوکاکولا از طریق ماشینهای فری استایل خود، دادههایی را جمعآوری میکند که کدام طعمها محبوبتر هستند، کدام ترکیبها محبوبتر هستند، و مشتریان در چه ساعاتی از روز به احتمال زیاد نوشیدنیهای خاصی را خریداری میکنند. سپس این دادهها برای اطلاعرسانی استراتژیهای بازاریابی و فروش، و همچنین برای توسعه محصولات جدید که نیازها و ترجیحات مشتری را برآورده میکنند، استفاده میشود. کوکاکولا طعم جدیدی از محصول رژیمی خود را بر اساس دادههای جمعآوری شده از طریق برنامه Freestyle عرضه کرد. طعم جدید، "Feisty Cherry" بر اساس تقاضای مشتری برای یک نوشابه رژیمی با طعم گیلاس، که یکی از محبوبترین ترکیبات انتخاب شده توسط مشتریان Freestyle بود، ایجاد شد. کوکاکولا با بهرهگیری از کلان داده از طریق برنامه Freestyle، توانسته است درک عمیقتری از مشتریان خود به دست آورد و پیشنهادات سفارشیسازیشدهای را ایجاد کند که نیازها و ترجیحات خاص مشتریان را برآورده کند.
نظر شما درباره این مطلب
نام شما : *
ایمیل شما :
نظر شما : *
نظرات کاربران
مقالات مشابه